حافظ خریطه: و از حواس جاسوس سازد تا جاسوسان جمله اخبار نزدیک وی جمع همی کنند و از قوت حفظ که در آخر دماغ است خریطه دار سازد تا رقعۀ اخبار از دست برید می ستاند و نگاه می داردو بوقت خویش بر وزیر عرضه می کند. (کیمیای سعادت)
حافظ خریطه: و از حواس جاسوس سازد تا جاسوسان جمله اخبار نزدیک وی جمع همی کنند و از قوت حفظ که در آخر دماغ است خریطه دار سازد تا رقعۀ اخبار از دست برید می ستاند و نگاه می داردو بوقت خویش بر وزیر عرضه می کند. (کیمیای سعادت)
گنجور. خزان. خازن. خزانه دار. (یادداشت بخط مؤلف) : خزینه دار خدایند و سرهای خدای همی به ما برسانندکاهل اسراریم. ناصرخسرو. بفرمود تا وی را در بهشت برند و هفت هزار سال خزینه دار بهشت بود. (قصص الانبیاء ص 8) ، آنکه خزینۀ مملکت یا پادشاهی را حفظ می کند. آنکه قیام به حفظ خزینه و بیت المال کشوری یا پادشاهی می نماید: گوهرآئین خزینه دار و وی از نزدیکان امیر بود آنروز ایستاده. (تاریخ بیهقی). گوهرآیین خزینه دار را سالاری... نامزد کرد. (تاریخ بیهقی) ، تحویلدار. (ناظم الاطباء) ، جبه دار. (ناظم الاطباء)
گنجور. خزان. خازن. خزانه دار. (یادداشت بخط مؤلف) : خزینه دار خدایند و سرهای خدای همی به ما برسانندکاهل اسراریم. ناصرخسرو. بفرمود تا وی را در بهشت برند و هفت هزار سال خزینه دار بهشت بود. (قصص الانبیاء ص 8) ، آنکه خزینۀ مملکت یا پادشاهی را حفظ می کند. آنکه قیام به حفظ خزینه و بیت المال کشوری یا پادشاهی می نماید: گوهرآئین خزینه دار و وی از نزدیکان امیر بود آنروز ایستاده. (تاریخ بیهقی). گوهرآیین خزینه دار را سالاری... نامزد کرد. (تاریخ بیهقی) ، تحویلدار. (ناظم الاطباء) ، جبه دار. (ناظم الاطباء)
آنکه آینه در پیش دارد تا عروس و جز او خویشتن در آن بینند: ای آفتاب آینه دار جمال تو مشک سیاه مجمره گردان خال تو. حافظ. ، سرتراش. گرّای. سلمانی. گرّا. تانگول. تونکو. موی تراش. موی ستر. حلاق. مزیّن، توسعاً، دلاک. حجام
آنکه آینه در پیش دارد تا عروس و جز او خویشتن در آن بینند: ای آفتاب آینه دار جمال تو مشک سیاه مجمره گردان خال تو. حافظ. ، سرتراش. گرّای. سلمانی. گرّا. تانگول. تونکو. موی تراش. موی ستر. حلاق. مُزَیِّن، توسعاً، دلاک. حجام
دارای رشته و نوار جمع ریسه داران. یا ریسه داران گیاهانی که اندام رویشی آنها از ریسه به وجود آمده است. گیاهانی که ساختمان سلول آنها از سلولهای ساده و یک نواختی بنام ریسه میباشد تالوفیتها
دارای رشته و نوار جمع ریسه داران. یا ریسه داران گیاهانی که اندام رویشی آنها از ریسه به وجود آمده است. گیاهانی که ساختمان سلول آنها از سلولهای ساده و یک نواختی بنام ریسه میباشد تالوفیتها